اتا بازوی توسعه باثبات و خردمندانه است، مخالفان و نیروهای بازدارنده اتا چه کسانی هستند؟

به گزارش مبصر کلاس، خبرنگاران پروژه های توسعه دیگر نباید فقر را سهوا به کسانی که بر سر راه شان قرار گرفته اند، تحمیل نمایند. کتاب کتاب ارزیابی تاثیرات اجتماعی پروژه های توسعه: تجربیاتی از هند و دیگر کشورهای آسیایی به ویراستاری هری موهان متور و ترجمه میثم اهرابیان صدر به مخاطب یاری می نماید که اصول روش ارزیابی تاثیرات اجتماعی(اتا) را بفهمیم. اصولی که به این منظور پدید آمده اند که هزینه های انسانی ـ که اغلب در فرایند توسعه اجتناب ناپذیرند ـ را پیش بینی نموده و از بارشان بکاهند. به بهانه انتشار این کتاب که به تازگی از سوی انتشارات همشهری روانه بازار نشر شده با میثم اهرابیان صدر مترجم کتاب گفت وگویی داشته ایم که در ادامه می خوانید:

اتا بازوی توسعه باثبات و خردمندانه است، مخالفان و نیروهای بازدارنده اتا چه کسانی هستند؟

اتا برای محققان علوم اجتماعی واژه شناخته شده ای است؛ اما برای آنها که کمتر با این مفهوم آشنا هستند لطفا درباره بسترهای ظهور آن شرح دهید؟

اتا سَرنام یا شکلِ کوتاه شده یِ عبارتِ ارزیابیِ تأثیراتِ اجتماعی است. چنانچه بخواهیم این عبارت را کمی شاخ وبرگ بدهیم تا معنایِ روشن تر و عمومی تری داشته باشد، باید بگوییم که اتا در واقع، ارزیابی و آنالیزِ تأثیرِ اجتماعیِ تمامِ آن اقداماتی ست که انسان ها قصد دارند تا در مقیاسی نسبتاً گسترده و در قالبِ فعالیت هایِ عمرانی یا تصمیم گیری هایِ مدیریتی و حقوقی انجام دهند. این قبیل کارها که گاهی اوقات، بسته به مورد، از آن ها با عنواینی همانند مداخله، اقدامِ توسعه ای، یا پروژه هم یاد می شود، محیطِ فیزیکی و اجتماعیِ پیرامونِ خود را متأثر می نمایند. برایِ مثال، ساختنِ یک سد، احداثِ یک عظیمراه، حفاری و استخراجِ معدن، ساختنِ مترو و مواردی از این دست را در نظر بگیرید. در تمامِ این ها، این احتمال وجود دارد که به زیستگاه و روابطِ انسانی، یا زمین ها و دارایی هایی که به شکلِ تاریخی در اختیارِ گروهی از انسان ها بوده، دست درازی شود. هم چنین این احتمال وجود دارد که عادات و شکلِ زندگیِ انسان ها به واسطه یِ این قبیل پروژه ها موردِ تعدی قرار گیرد. جدا از پروژه هایِ عمرانی و توسعه ای، گاهی اوقات اجرایِ بعضی برنامه ریزی ها یا حتا اخذِ بعضی تصمیمات را هم می بایست نوعی مداخله به حساب آورد و تأثیرِ اجتماعیِ آن را موردِ توجه قرار داد. برایِ مثال، زمانی که مقرر می شود تا به جهتِ حفاظت از یک زیست گاهِ طبیعی یا حتا یک خیابانِ قدیمی، استفاده هایِ متداول و مرسومِ انسان ها از آن زیست گاه یا آن خیابان محدود شود، این شکل از حفاظت واجدِ آثار و نتایجِ اجتماعی خواهد بود، به این معنی که شیوه یِ زندگیِ انسان ها، که چه بسا قدمت و تاریخ و ریشه هایِ وسیعی داشته باشد را تحت الشعاع قرار خواهد داد. به طورِ خلاصه، زمانی که پایِ ایجادِ تغییر در زندگیِ بخشِ قابل توجهی از مردم در میان باشد، پایِ اتا هم به میان می آید. به این معنی، اتا مجموعه ای از ابزارها ست، ابزارهایی جهتِ کسبِ شناختِ درست و دقیق از آثار و نتایجِ اجتماعیِ کاری که در صددِ انجامِ آن هستیم.

این که دولت ها، متولیانِ یک اقدامِ توسعه ای، یا مدیران و تصمیم گیرانی که نظر و تصمیم شان زندگیِ دیگر انسان ها را تحتِ تأثیر قرار می دهد مایل باشند تا نسبت به گستره یِ اثرگذاریِ این قبیل اقدامات و تصمیمات شان شناخت و آگاهیِ مدون و روشنی داشته باشند، موضوعِ نسبتاً تازه ای ست. پیشتر هم البته شکل هایی از آنالیز و حدس در موردِ آثارِ اجتماعیِ اقداماتِ کلان وجود داشته است، اما این که قرار باشد تا متخصصانِ علومِ اجتماعی به شکلِ یک اقدامِ مستقل و حرفه ای نتایجِ یک پروژه یا مداخله یِ خاص را آنالیز نمایند و نتیجه یِ آنالیزِ صادقانهشان را در قالبِ یک گزارشِ عمومی در اختیارِ همه قرار دهند، فُرم و کلیتی است که به اتا معروف شده و در اواخرِ دهه یِ 1960، به شکلی بسیار آرام و تدریجی از آمریکا پا گرفته و بعد به جاهایِ دیگرِ دنیا رفته و البته در جهتِ حرکتِ تاریخی اش، فراز و فرودِ بسیار داشته است. در کنارِ این ها باید این نکته را هم اضافه کنیم که قرار گرفتن در دلِ چارچوب هایِ حقوقیِ مستقر هم، همیشه از مسائلی بوده که اتا با آن درگیری داشته است. در واقع، پرسش این است که گیریم که گزارشی صادق و جامع از نتایجِ یک مداخله یِ خاص در دست داریم، حالا با نتایج و شرحات اش چه کنیم؟ چه کسی حرفِ آخر را می زند؟

بیایید یک پروژه سدسازیِ فرضی را در نظر بگیریم. مثلاً فرض کنیم که در گزارشِ اتایِ این پروژه که پیش از شروعِ کار صورت گرفته، با استناد به جزئیات و شواهدِ تجربیِ موردِ قبول و معین به این اشاره شده باشد که با احداثِ این سد زمین هایِ کشاورزیِ بسیاری زیرِ آب خواهد رفت و معیشتِ تعدادِ قابل توجهی از انسان ها به مسئله بدل خواهد شد. اکنون آیا باید پروژه متوقف شود؟ آیا سرمایه گذارانِ این پروژه یِ سدسازی به صِرفِ دانستنِ مخاطراتِ پروژه ی شان باید دست از ادامه یِ کار بکشند؟ مسلماً در اینجا کشاکشی بینِ مردم و دست اندرکارانِ ساختِ سد پدید خواهد آمد که در غیابِ قانون، زور برنده اش را مشخص خواهد نمود. و خُب، از آنجا که این قبیل کشاکش ها کم وبیش در بسیاری از کشورهایِ توسعه گرا رو به ازدیاد گذاشته، پایِ قانون و الزاماتِ حقوقی هم کم کم به ماجرا باز شده و به همین دلیل، شاهدِ شکل هایِ مختلفی از نسبتِ اتا و قانون در نقاطِ مختلفِ دنیا هستیم.

جدا از کشورهایی که تا کنون برنامه ای برایِ اجرا و بهره گیری از نتایجِ اتا نداشته اند، در بسیاری از کشورها، اجرایِ اتا فُرمِ نسبتاً رسمی و مدوّنی یافته، به این معنی که، بعضی نهادها و سازمان هایِ مهم که متولی یا تأمین نماینده یِ مالیِ پروژه هایِ عظیم اند، دستورالعمل هایی برایِ اجرایِ اتا در پروژه های شان وضع نموده اند و به همین دلیل، هر پروژه ای از آن ها باید یک پیوستِ اجتماعی یا مطالعه یِ اتا داشته باشد. در این حالت، این که سازمان یا نهادِ متولی چگونه از گزارشِ اتا استفاده خواهد نمود تا هزینه هایِ اجتماعیِ پروژه های اش را کاهش دهد، مسئله ای ست که به خودش واگذار شده است. در بعضی دیگر از کشورها، علاوه بر وجودِ دستورالعمل ها و رَویه های رسمی و فراگیر جهتِ انجامِ اتا در پروژه ها، مقرراتِ معینی هم جهتِ کاربستِ نتایجِ اتا وضع شده است. مثلاً به این شکل که مطابق با قانون، اجرا و تداومِ پروژه می بایست منوط به اخذِ رضایتِ کاملِ تمامِ افرادی باشد که در گزارشِ اتا از آن ها با اسمِ گروه هایِ آسیب پذیر از پروژه یاد شده است.

روش شناسی شناخت تاثیرات اجتماعی و احتمالی یک پروژه چه ویژگی هایی دارد و واردکردن اتا در فرایند برنامه ریزی پروژه چه مسائلی با خود دارد؟

در هر حوزه ای از دانشِ بشری، روش شناسی نوعی مواجهه فلسفی ست که می خواهد شرح بدهد که بهره گیری از کدام روش ها، مهارت ها، و فنون می تواند ما را به شکلِ واقعی تر و درست تری به سمتِ پاسخ هایِ حقیقی راهنمایی کند. در واقع، پرسشِ روش شناسی این است که در قبالِ کنجکاوی و سؤالی که دارم، و با توجه به چارچوبِ فکری و فلسفی ام، به چه روشی می توانم دانشِ درستی از محیطِ واقعی و بیرونی کسب کنم؟ این پرسشِ روش شناختی را می توان از اتا هم پرسید. بنابراین پرسش این است که اتا به چه روشی می خواهد شناخت کسب کند و به کنجکاوی های و مسائل اش پاسخ دهد؟ به این ترتیب، به شکلِ موجز می توانیم بگوییم که (1) مسئله یِ اتا (فهمِ تأثیراتِ اجتماعیِ یک مداخله) از یک سو، و (2) گرایش هایِ فکری و فلسفیِ محققان و متولیانِ اجرایِ آن، از سویِ دیگر، نقشِ مهمی در فراهم کردنِ چارچوبِ روش شناختیِ مطالعاتِ اتا دارد.

یک سویِ همیشگیِ مطالعاتِ اتا مردم و گروه هایِ اجتماعیِ درگیر در کار ند؛ یعنی کسانی که به هر نحوی از پروژه تأثیر می گیرند (چه تأثیرِ مثبت و چه منفی). برایِ بازنماییِ مردم و محاسبه یِ تعداد و مقوله هایِ کمیت پذیری که به آن ها ربط دارد (مقوله هایی نظیرِ جنسیت، سواد، لیستِ دارایی ها و ...)، احتمالاً تکنیک هایِ شمارش و تحلیلِ آماری و جمعیت شناختی می تواند کارآمد باشد. در عینِ حال، هر جا که ادراکِ مردمان و کیفیتِ زیست شان مسئله باشد، تکنیک هایِ کیفی تر، نظیرِ آنالیزِ اسناد، مطالعاتِ تاریخی، انجامِ مصاحبه هایِ منفرد، برگزاریِ گفت وگوهایِ گروهی، همکاری با گروه هایِ غیررسمی، و یا توصیفاتِ مردم نگارانه و طولانی مدت می تواند بسیار راهگشا باشد. از این رو، اتا ماهیتاً متکی به تکنیک هایِ مختلفِ جمع آوری و تحلیلِ داده است و بسته به محتوایِ خاصِ مسئله ای که قصدِ پرداختن به آن را دارد، می تواند تکنیکِ جمع آوریِ داده و روشِ مواجهه با داده ها را به صورت های منعطف به کار بگیرد.

اما چنانچه اجازه داشته باشم که بخشِ دومِ پرسشِ شما، که پرسیده بودید وارد کردنِ اتا در فرایندِ برنامه ریزیِ پروژه چه مسائلی با خود دارد، را در امتدادِ بخشِ اول پاسخ بدهم، باید به این اشاره کنم که نزدِ بعضی از منتقدان، این که اتا بتواند یا به عبارتی، این که اصولاً قادر باشد که واقعیت هایِ اجتماعی را به شکلِ عمیق و درستی بازتاب بدهد و پاسخ هایِ دقیقی برایِ مسائلِ اجتماعی فراهم کند، محلِ شک و شبهه بوده است. ریشه یِ این نقد به این بازمی شود که اتا، به لحاظِ هستی شناختی، اصولاً نمی تواند به نقشِ یک راویِ امانت دار یا یک گزارشگرِ بی طرف ظاهر شود، چراکه در نخستین گام، معمولاً بودجه یِ انجامِ اتا را خودِ همان کسانی فراهم می نمایند که متولیِ اجرایِ پروژه یا متولیِ تصمیم گیری بوده اند. در بسیاری موارد، حتا این خودِ مداخله گران اند که نفراتِ کلیدیِ اجرایِ اتا را استخدام می نمایند. از سویِ دیگر، اتا در آن موضع و منظرهِ خاص قرار ندارد که بتوان با اتکا به آن، کلِ پروژه را به لحاظِ ماهیتی زیرِ سؤال بُرد یا این که به طورِ کلی، در آن جایگاهی نیست که بازتاب دهنده یِ نگاه هایِ انتقادیِ کلان به مقوله یِ توسعه و مداخلاتِ مرتبط با آن باشد. به عبارتِ دیگر، اتا در خوش بینانه ترین حالت می تواند برآوردی کمّی از زیان هایِ اجتماعیِ طرح ارائه کند و از دست اندارکارانِ پروژه بخواهد که آن ها را جبران نمایند. برایِ مثال، اتا می تواند بگوید که مردم در اثرِ یک پروژه یا مداخله یِ خاص مقدارِ معینی زمین یا دارایی را از دست خواهند داد. اتا حتا می تواند به مخاطراتی اشاره کند که بیشتر ماهیتِ کیفی و روانی دارند و به شبکه یِ اجتماعی و عاطفیِ افراد ربط پیدا می نمایند. اما در نهایت، از منظرهِ پروژه، تمامِ این مخاطرات هزینههایِ پروژه اند که باید محاسبه شده و در لیستِ سود و زیان در نظر گرفته شوند. پروژه تصمیم می گیرد که آیا می ارزد که روابطِ اجتماعی و زندگیِ افراد خراب یا دستکاری شود یا نه. اتا در جایگاهی نیست که بیرون از منظرهِ توسعه و بیرون از منطقِ هزینه ـ فایده استدلالی را پیش ببرد. از این منظر اگر نگاه کنیم، اتا بیشتر نقشِ جاده بازکنِ توسعه را بر عهده دارد و اصولاً نمی تواند مسئله ای بیرون از توسعه (مثلاً مسئله یِ مردمانِ بومی) را روایت کند.

جدا از منتقدانِ تئوریک که البته چنانچه واقع گرا باشند اتا را پس نمی زنند، بلکه آن را ناکافی و کم زور به حساب می آورند و نقدهای شان به قوی ترشدنِ درونیِ جریانِ اتا یاری می نماید، نیرویِ بازدارنده ای هم در جهتِ ادغامِ اتا در فرایندِ برنامه ریزیِ پروژه وجود دارد. این نیرو معمولاً از جنسِ تکنوکرات ها، سرمایه گذاران، و کارگزارانِ توسعه است که اصولاً همّ و دغدغه یِ مسائلِ انسانیِ توسعه را ندارند، چون یا از این قبیل مسائل فاصله دارند، یا نسبتی ایدئولوژیک با توسعه برقرار نموده اند که اجازه یِ تفکرِ نقاد را از آن ها گرفته است. این طیف از نیروها اصولاً به مراکزِ تصمیم گیری و نهادهایِ نظارتی فشار وارد می نمایند تا جلویِ اجرایِ اتا گرفته شود، یا نتایج اش در تصمیم گیری دخالت داده نشود، یا این که ساعیانه کوشش دارند تا نتایجِ اتا را دستکاری نمایند و آن را مطابق با میلِ خودشان تغییر دهند.

به طورِ خلاصه اگر بخواهم گفته های ام در این بخش را جمع بندی کنم، باید بگویم که ورودِ اتا در فرایندِ برنامه ریزیِ پروژه غالباً مسئله ای ست که به فرهنگِ سیاسی و بسترِ قانونیِ مناسب، شفافیتِ تصمیم گیری، و نظارتِ مستمر بر فرایندهایِ توسعه ای احتیاج دارد. در واقع، وجودِ مؤثرِ اتا در نظامِ برنامه ریزی بخشی از یک چرخه یِ تا حدی دموکراتیک است. یعنی آن سویه ای از دموکراسیِ روزگارِ ما که عملگرا ست و مایل به راه دادن و ادغامِ ایمنِ صداهایِ مختلف در جریانِ نظامِ سیاسیِ مسلط است.

یکی از نکاتی که در این کتاب موردِ اشاره قرار گرفته این است که چگونه اتا بر سر یک دو راهی قرار گرفته و در عین اینکه سیاست گذاران از مضرات عدم استفاده از اتا می دانند گاهی از اجرای آن خودداری می نماید. درباره این شرایط بحرانی شرح دهید؟

دوراهیِ موردِ اشاره در کتاب، وجودِ نوعی آشتفگی یا در واقع، وجودِ نوعی نبرد میانِ دو شکل از تصمیم گیری ست. از زمانِ شروعِ جریان اتا در کشورهایِ مختلف، دو گرایشِ گوناگون همیشه در کنارِ هم حضور داشته اند: (1) اولی تمایل به رسمیت بخشیدنِ هرچه بیشتر به اتا و قدرتمندتر ساختنِ آن بوده؛ و (2) دومی تمایل به حذفِ اتا، یا در واقع، تمایل به حذفِ تأثیرگذاریِ اتا در برنامه ریزی هایِ توسعه ای بوده است. برایِ مثال، یکی از معروف ترین نمونه هایی که در متن به تفصیل از آن سخن گفته شده، عقب گردی ست که در سالِ 2013، در سیاست هایِ بانکِ دنیای اتفاق افتاده است. از این جهت عقب گرد بوده که بانکِ دنیای از 1984 به این طرف، انجامِ ارزیابیِ اجتماعی را به یکی از مؤلفه های مشخص نماینده در تصمیم گیری های اش بدل نموده بود. یعنی در هر پروژه ای که بنا بود بانکِ دنیای به اسمِ سرمایه گذار، یا وام دهنده، در آن ها حضور پیدا کند، می بایست گزارشِ اتا هم به اسمِ یکی از اسنادِ اصلیِ تأثیرگذار بر تصمیم، به بانکِ دنیای تحویل داده می شد. اما در سالِ 2013، به شکلِ ناگهانی و بدونِ سابقه یِ قبلی، نشانه هایی بروز پیدا کرد حاکی از این که بانکِ دنیای میخواهد تا این رویه اش را عوض کند و از مقدارِ اهمیتِ اتا در تصمیم گیری های اش بکاهد.

در مقابلِ عقب گردی که در بالا به آن اشاره کردیم، پیشروی هایِ مهمی هم در همین مدت به وقوع پیوسته است. در بعضی از کشورها کشورهایی نظیرِ چین، هند، و برزیل که تعدادِ قابل توجهی از پروژه هایِ توسعه ای در سراسرِ دنیا یا موردِ حمایتِ مالی شان قرار گرفته یا در آن ها اجرا می شود، گام هایِ مهمی برایِ رسمیت بخشیدن به حضورِ قانونی و پُررنگِ اتا برداشته شده است. به طورِ معین، در این زمینه، تصویبِ قانونِ حقِ جبرانِ عادلانه یِ خسارت، و شفافیت در مسائلِ مربوط به تصرفِ زمین، توانبخشی، و اسکان مجدد در سالِ 2013، در هند، به اسمِ گامی نمادین و مهم در میانِ طرفدارانِ پر و بال دادن به اتا موردِ ارجاع قرار می گیرد. این فراز و فرودها و جریان ها و ضدجریان ها، و در کنارشان، شیوه ها و روال های عملیِ انجامِ امورِ توسعه ای، همه و همه بازنمایِ سختهایی ست که پیشِ رویِ اتا و گنجاندن اش در برنامه ریزی هایِ توسعه ای واقع شده است.

اگر دولت یا پروژه ای بخواهد اتا را ضعیف کند با چه پیامدها و آسیب هایی رو به رو خواهد شد؟

همان گونه که از محتوایِ کتاب برمی آید، تضعیفِ اتا خطرِ کاهشِ ثباتِ اجتماعی، افزایشِ برخوردهایِ قضایی، بالا رفتنِ امکانِ اعتراض و شورشِ جمعی، و مواردی از این قبیل را در پی دارد. در واقع، اتا به طورِ معین به مخاطراتِ اجتماعیِ تصمیمات و پروژه ها متمرکز است. مطالعاتِ دیگری هم به موازاتِ اتا انجام می شود که بر دیگر مخاطراتِ توسعه، مثلاً مخاطراتِ زیست محیطی، متمرکز اند. تضعیفِ اتا از دیدِ این کتاب در واقع، معادلِ چشم پوشی از احتمالِ از دست رفتنِ ثباتِ اجتماعی ست. البته که دولت ها و کانون هایِ متمرکزِ قدرت به لحاظِ واقعی، این امکان را دارند که از نتایجِ اجتماعیِ اقدامات شان چشم پوشی نمایند و عوارضِ ماجرا را با سرکوب و زورِ عریان مدیریت نمایند. در مقابلِ یک سرکوبِ منظم و مقتدر احتمالاً کسی نمی تواند مقاومتِ واقعیِ چندانی داشته باشد. اما خب، به گمانِ من، دیگر این به تجربه ای جاافتاده در نظام هایِ سیاسی بدل شده که هر شکلی از حکمرانی که خواستارِ دوام و ثبات و بسطِ قدرتِ خود در طولانی مدت و طیِ چندین نسل باشد، در داخل به این گرایش دارد که امور به واسطه یِ قانون هایِ خوب و موردِ احترام و در بسترِ شکل هایی از تصمیم گیریِ واقعیِ مردم اداره شوند. در این بین، اتا این امکان را دارد که چشمِ بینا و گزارشگرِ منصفِ وقایعِ اجتماعیِ نزدیک و ملموس باشد، تا به واسطه یِ آن، قوانینِ خوب تصویب شوند و هر شکلی از برنامه ریزیِ کلانِ توسعه ای بتواند خود را در معرضِ واقعیت هایِ اجتماعی حس کند.

در زمینه نهادینه کردن اتا در کشورهای در حال توسعه به نظر می رسد هند اخیرا خود را تا صدر لیست بالا کشیده است. این اتفاق برای هند چگونه اتفاق افتاده است؟

مجلسِ هند از سالِ 2007 به این طرف مشغولِ تصویبِ قوانینِ مهم و مؤثری برایِ کنترلِ عوارضِ اجتماعیِ ناشی از پروژه ها و سرمایه گذاری هایِ توسعه ای بوده است. در واقع، اتفاقِ مهمی که هند را به اسمِ کشوری شاخص در جریانِ اتا مطرح نموده، تقویتِ جنبه یِ قانونی اتا در این کشور به وسیلهِ نهادهایِ قانون گذار و پیوند خوردنِ اتا با برنامه ریزی هایِ رسمی بوده است. البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که توسعه گرایی آسیب هایِ بسیار مهم و جبران ناپذیری به اجتماعِ هندوستان وارد نموده است. این طور تخمین می زنند که طیِ 60 سالِ گذشته، قریب به 60 میلیون نفر در هند در اثرِ پروژه هایِ توسعه ای آواره شده و زمین و مسکنِ خود را از دست داده اند. این ماجرا به فقرِ بیشتر، به آوارگیِ بیشتر، به خشم و سرکوبِ بیشتر، و به رنجِ انسانیِ بیشتر منتهی شده و این سؤال را در جامعه یِ هند برجسته نموده که اگر هدف از توسعه بهبودِ زندگیِ همه یِ انسان ها ست، چرا این اتفاق به شکلِ ملموس و فراگیر رخ نمی دهد؟ چرا همه در مواهبِ توسعه شریک نیستند؟ یا حتا اگر قرار نیست شاهدِ موهبتی فراگیر باشیم، چرا توسعه برایِ عده ای به مثابه یِ نوعی سقوط فهمیده می شود و فقط به تحملِ رنج و سختیِ بیشتر می انجامد؟

در جریانِ پرداختن به این سؤالات و مبارزاتِ دامنه داری که اجتماعِ هند در حالِ تجربه یِ آن بوده، اتا به مثابه یِ نوعی ابزارِ پاسخگویی مطرح شده و به بافتِ حقوقی و قانون گذاریِ کشور راه یافته است. این ها برایِ هند و محققانِ اجتماعی اش یک پیروزیِ عظیم به شمار میرود. جایی از کتاب به این اشاره شده که محققانِ اجتماعیِ هیچ جایی از دنیا به مقدار یِ محققانِ هندی از روش هایِ علومِ اجتماعی برایِ مشاهده پذیر کردنِ معضلاتِ جامعه یِ هند استفاده ننموده اند. در واقع، رساندنِ جامعه به درکِ واقعی و ملموسی از معضلات و مسائلِ توسعه، کاری بوده که پژوهشگرانِ اجتماعیِ هند عهده دارِ انجام اش بوده اند.

این کتاب علاوه بر تجربیات هند به تجربیات 6 کشور آسیایی دیگر هم نگاهی انداخته است. بیان این تجربیات چه دستاوردهایی برای کشور ما می تواند داشته باشد؟

این کتاب در واقع، مجموعه ای دست اول از روایتِ شکست یا پیروزیِ محققانی ست که درگیرِ انجامِ اتایِ پروژه هایِ توسعه ای در کشورهایِ مختلف بوده اند. این روایت ها و جزئیات شان هم می تواند از نظرِ نوع و جنسِ پروژه هایی که به آن ها اشاره شده (پروژه هایِ سدسازی، حمل ونقل، معدن کاوی و...) واجدِ تجربیاتِ الهام بخش و نکاتِ سودمند باشد، هم از نظرِ ریزه کاری هایی که می تواند جریانِ تحقیقاتِ اجتماعی را دستخوشِ تغییر کند. برایِ مثال، برایِ خودِ من بسیار جالب بود که چگونه اهمال و سهل انگاریِ یک محقق یا متخصصِ مالی و اجتماعی، به فراوریِ برآوردهایِ غلط و در نتیجه، به تصمیم گیری هایِ نادرستِ مدیریتی منتهی شد و یکی از پروژه هایِ توسعه یِ حمل ونقل در سریلانکا را به شدت تحتِ تأثیر قرار داد. در این مورد، تحقیقاتِ نادرست و دست کم گرفتنِ ارزیابیِ دقیقِ اجتماعی، در نهایت، هم نارضایتیِ گسترده یِ مردمان را در پی داشت و هم باعثِ اتلافِ وقت و بالا رفتنِ هزینه هایِ پروژه شد.

در کشورِ ما هم، ایدئولوژیِ توسعه گرایی هم پیش از انقلابِ اسلامی و هم پس از انقلاب، ایدئولوژیِ غالبِ نخبگانِ سیاسی بوده است. در واقع، هیچ رقیبِ سیاسیِ قابلِ اعتنایی در برابرِ این ایدئولوژی وجود نداشته و دعواهایِ سیاسی در بسترِ فرض گرفتنِ معنایی تکنوکراتیک از توسعه پیش رفته اند. شاید اتا خیلی نتواند این شرایط را تغییر دهد. شاید اصولاً نباید از اتا توقعِ تغییرِ چارچوب هایِ کلانِ ایده پردازی در موردِ واقعیتِ اجتماعی را داشت. شکل هایِ دیگری از تحقیقِ اجتماعی شاید برایِ این کار مناسب تر باشند. اتا بازویِ توسعه یِ باثبات و خردمندانه است، نزدِ کسانی که به توسعه در معنایِ سرمایه دارانه اش باور دارند. اگر اتا را در همین معنایِ مقید و معین اش بفهمیم، و اگر قبول داشته باشیم که بخشِ زیادی از هزینه هایِ اجتماعیِ میان مدت و درازمدتِ توسعه را می توان با اتکا به تحقیق و پژوهش شناخت و از بارشان کم کرد، آن وقت روایت هایِ این کتاب می تواند در مقامِ نوعی گنجینه یِ تجربی به کارمان بیاید و برایِ کسانی که درگیرِ مستقیمِ جریانِ اتا هستند مفید و مغتنم باشد.

تقریبا از سال 91 به بعد در ایران هم به ویژه در تهران تجربه اتا را داشته ایم، جهتی که در این راه پیموده شده را چگونه ارزیابی می کنید؟

راست اش من در موردِ تجربیاتِ یک دهه یِ گذشته یِ اتا در ایران و تهران اطلاعاتِ محدود و پراکنده ای دارم و آدمِ مناسبی برایِ ارزیابی یا حتا ارائه یِ تحلیلِ درست و واقع بینانه از جهتِ طی شده نیستم. اگر از جهتِ پیموده شده و تاریخ اش، که احتیاج به پژوهش مستقل دارد، صرف نظر کنم، تجربه یِ ملموس و دم دستِ خودم می گوید که اتا و دستاوردهای اش هنوز در مکاهمم هایِ تصمیم گیری و برنامه ریزیِ ما، خصوصاً در مقیاسِ شهری، ادغام نشده است. در واقع، احساسِ من این است که صِرفِ مواجهه با حقیقت (و نه حتا عمل به حقیقت) در نظامِ برنامه ریزیِ ما، و حتا از آن بالاتر، در نظامِ اجتماعیِ ما کاری بسیار سخت و ناخوشایند است. امیدوار ام که ممارست در انجامِ اتا به سهمِ خود بتواند از بارِ این سختی و ناخوشایندی بکاهد و جایی برایِ زبانِ نسبتاً حقیقت گو در بطنِ جامعه یِ ایران باز کند.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "اتا بازوی توسعه باثبات و خردمندانه است، مخالفان و نیروهای بازدارنده اتا چه کسانی هستند؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "اتا بازوی توسعه باثبات و خردمندانه است، مخالفان و نیروهای بازدارنده اتا چه کسانی هستند؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید